loading...
LIVE 4 LOVE
آخرین ارسال های انجمن
M.JAFARI بازدید : 46 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)
دیروز بود که اطاقم را جدا کردند، آیا همانطوری که ناظم وعده داد من حالا به کلی معالجه شده‌ام و هفته‌ی دیگر آزاد خواهم شد؟ آیا ناخوش بوده‌ام؟ یک سال است، در تمام این مدت هرچه التماس می‌کردم کاغذ و قلم می‌خواستم به من نمی‌دادند. همیشه پیش خودم گمان می‌کردم هرساعتی که قلم و کاغذ به دستم بیفتد چقدر چیزها که خواهم نوشت، ولی دیروز بدون اینکه خواسته باشم کاغذ و قلم را برایم آوردند. چیزی که آن قدر آرزو می کردم، چیزی که آن قدر انتظارش را داشتم…! اما چه فایده _ از دیروز تا حالا هرچه فکر می کنم چیزی ندارم که بنویسم. مثل اینست که کسی دست مرا می‌گیرد یا بازویم بیحس می‌شود. حالا که دقت می‌کنم مابین خطهای درهم و برهمی که روی کاغذ کشیده‌ام تنها چیزی که خوانده می‌شود اینست: سه قطره خون.
براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
این وب رو برای عاشقای واقعی راه اندازی کردیم امیدوارم که مطالبمونو به دردتون بخوره. لطفا برای منم دعا کنید به عشقم برسم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    به نظر شما عشق دلیل میخواهد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 29
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 17
  • بازدید سال : 47
  • بازدید کلی : 6,253