loading...
LIVE 4 LOVE
آخرین ارسال های انجمن
M.JAFARI بازدید : 44 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)
سه نصفه شب بود. تلفن داشت خودش را خفه می کرد. یک بار. دو بار. چشمانم را نیمه باز کردم و خودم را با کش و قوس به تلفن رساندم. دلم نمی خواست بیدار شوم. بعد از مدت ها داشتم خوابش را می دیدم. خودش بود. باز رفته بودیم دارآباد و شیرین بازی اش گل کرده بود. کلاه کاپشنم را گرفته بود و مثلا می خواست هل م بدهد. صدای خنده اش ابر شده بود و به آسمان می رفت. بعد باران بارید. همانطور که کلاه کاپشنم را گرفته بود، داد زدم: نکن احمق. و باز خنده هایش ابرهای پر صدایی شد. چشمانم خیس بود و می سوخت. شاید از بس خواسته بودم نگاهش کنم و هر بار سر باز زده بود.
M.JAFARI بازدید : 46 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.

نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.

بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.

مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید

M.JAFARI بازدید : 41 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)
وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می‌شود.
وقتی کسی را دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می‌کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می‌کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می‌روید احساس غرور می‌کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، تحمل دوری‌اش برایتان سخت و دشوار است.
وقتی کسی را دوست دارید، شادی‌اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی‌اش برایتان سنگین‌ترین غم دنیا ست.
وقتی کسی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است.
M.JAFARI بازدید : 34 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)

یک پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه میکنی؟ مادرش گفت: چون من زن هستم. پسر بچه

گفت: من نمی‌فهمم. مادر گفت: تو هیچ‌گاه نخواهی فهمید. بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید که

چرا مادر بی‌دلیل گریه میکنند؟ پدرش تنها توانست به او بگوید: تمام زنان برای «هیچ چیز» گریه

میکنند. پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل شد ولی هنوز نمی‌دانست که چرا زنها بی‌دلیل

گریه میکنند.


برای فهمیدن دلیلش با کلیک برروی در ادامه بخوانید مطالعه فرمایید

M.JAFARI بازدید : 42 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)

یک پنجره برای دیدن

یک پنجره برای شنیــــــــــــــــــدن

یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــــــــــــــــــــی

در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــــــــــــــــــــــــــــــــد

و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــــــــــــــــــــــگ

 

M.JAFARI بازدید : 28 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)

دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟ 
دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟ 

تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌ 
ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟
 

M.JAFARI بازدید : 38 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)
روزی سنگ‌تراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می‌کرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد شد. در باز بود و او خانه مجلل باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: «این بازرگان چقدر ثروت دارد!» و آرزو کرد که او هم مانند بازرگان شود؛ در یک لحظه به فرمان خدا تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد.
M.JAFARI بازدید : 34 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)

می‌دونم دلت خیلی از من پُره .. می‌دونم چه زجری داری می‌کشی 
همه زنـدگیت‌و به هم ریختم و .. عزیزم تو حق داری دلخور بشی 

من‌و با تموم بدی‌هام ببخش .. که هر لحظه از عاشقی دم زدم 
تو خواستی بمونی، بسوزی به پام .. منِ لعنتی زیر حرفم زدم 

 

درباره ما
این وب رو برای عاشقای واقعی راه اندازی کردیم امیدوارم که مطالبمونو به دردتون بخوره. لطفا برای منم دعا کنید به عشقم برسم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    به نظر شما عشق دلیل میخواهد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 29
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 80
  • بازدید سال : 110
  • بازدید کلی : 6,316